جدول جو
جدول جو

معنی تخت و تیار - جستجوی لغت در جدول جو

تخت و تیار
با فراغ خاطر در جایی لم دادن و نشستن، آماده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ تُ)
سلطنت و پادشاهی. تاج و تخت. فرمان روایی:
مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال بینی در آن تخت و تاج.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
با تمام استراحت خیال. آسوده و بری از تشویش: درویش سبحان دو دست را ازپشت روی هم زیر سر گذاشت و تخت و تبارک خوابید. (سرو ته یک کرباس جمال زاده ج 1 ص 179). فلان تخت و تبارک نشسته بود. شب به خانه رفت و تخت و تبارک خوابید
لغت نامه دهخدا